Lilypie Fourth Birthday tickers بهمن 1388 - پسر مامان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محمد حسین جون مهمون عسلی

ارسال شده توسط مامان فاطمه در 88/11/7:: 9:19 صبح

سلام  

عسلی جون روز دوشنبه یک مهمون عزیز داشت.خاله مرضیه از دوستان دوره دانشگاه با قند عسلش محمد حسین جون مهمون ما بودند   اختلاف سنی این دو تا وروجک نزدیک 4 ماهه.شیطونکا حسابی با هم بازی کردند و کلی آتیش سوزوندن.جالب اینکه هر کدوم سعی میکردند تا به دیگری کارهای رو که بلندن یاد بدن.مثلا عسلی خیلی راحت دور خودش می چرخه وبعدش با صدای خنده بلند میدو محمد حسین هم سعی میکرد این کار و انجام بده.البته تا دلتون بخواد خراب کاری هم کردند.محمد حسین میرفت پشت میز تلویزیون و فیش آنتن رو میکند بقیه کار و عسلی ما انجام میداد که در کمتر از دو ثانیه سر فیش رو جدا می کرد.خلاصه اینکه نمی شد یک لحظه هم ازشون غفلت کرد دو تا وروجک نمی گذاشتن من و خاله مرضیه دو کلام با هم حرف بزنیم  در کل روز خوبی بود و به هر چهار تاییمون خیلی خوش گذشت.

عسلی جون به تازگی به خوردن چای علاقه مند شده اگه بخواهیم یک استکان چای بخوریم بدو بدو میاد و لیوانش رو میاره تا براش چای بریزم بعدش هم میگه مامانیه  اند که منظور همون قنده.  

عسلی جون هم به مامان جون و آقا جون هم به مامان حاجی و بابا حاجی میگه مامان و بابا.اوایل بچم گیح شده بود که چطوری بین ما و اونا توی صدا کردن تفاوت بذاره.حالا عسلی جون مامان بزرگاش رو میگه مامان و بابا بزرگاش رو میگه بابا. به  من و بابایی هم میگه مامانیه و باباییه.اینم یک جور راه حله دیگه  


 



این عکس عسلی جون با مامان حاجی و بابا حاجیه


اینم عکس عسلی با مامان جون و آقا جونه که تو تولد یک سالگیش انداخته


تا بعد یا علی.


نذری پزون

ارسال شده توسط مامان فاطمه در 88/11/2:: 7:36 عصر

سلام 

میلاد امام موسی کاظم بر همه دوستداران اهل بیت علیه السلام مبارک. 
خوبید؟ما یواش یواش توی خونه جدیدمون جابجا شدیم و کم کم به این محیط جدید داریم عادت میکنیم.عسلی جون که حسابی خوش به حالش شده.برای اینکه احساس دلتنگی نکنه یا با من یا بابایی میره بیرون.روزی چند بار هم با مامان جون و محمد رضا و مامان حاجی و عمه ها تلفنی صحبت میکنه خلاصه اینکه کلی ناز میکنه این نازدونه و همه هم نازشو می خرن  

روز پنج شنبه به مناسبت شهادت حضرت رقیه مثل سالهای گذشته شله زرد درست کردیم .عسلی هم مرتب می اومد و با دستای کو چو لوش شله زرد رو هم میزد.با دقت این کار رو انجام میداد و تمام نگاهش به دیگ نذری بود توی دل کو چکیش چی می گذشت نمی دونم .  انشالله که نذر همه قبول باشه و عزاداری های همه   مقبول خدا باشه.  
عسلی دو تا عروسک داره که خیلی دوستشون داره یکی عروسک ببره که خودش پیش پیشی صداش میکنه یکی هم خرسه که بهش میگه گوگوک حالا یعنی چی ما هم نمی دونیم  
عسلی اصطلاحات خاصی برای خودش داره:دودو(پول)،ببو اولین ب با کسره خونده بشه(کشمش)،هیتا(گذاشتن فیلم در دستگاه)،دو(روشن کردن)  

امروز عسلی با بابایی رفته بود بیرون تا جگیر بخوره. وقتی برگشت خونه ماجرا رو میخواست برام تعریف کنه:عسلی:مامانیه(این لفظ رو عسلی بکار میبره که منظورش مامانی)آآ به به بعدش هم انگشتشو می کرد توی دهنش.مامانی:پس چرا برای من نیاوردی؟عسلی سریع رفت پیش بابایی و گفت:باباییه مامانیه آآ به به.یعنی بابایی برای مامانی از آقا به به بخر.  

 



این عکس مر بوط میشه به روز حضرت علی اصغر




تا بعد یا علی.


<      1   2      

بازدید امروز: 10 ، بازدید دیروز: 19 ، کل بازدیدها: 172311
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ
">